انجام دادن. اجرا کردن، ترجیح داده شده. مرجح. (فرهنگ فارسی معین). پسندیده. (ناظم الاطباء). پسندآمده: مخصوص گردانید او را به رسمهای برگزیده. (تاریخ بیهقی ص 308). و رجوع به گزیده شود
انجام دادن. اجرا کردن، ترجیح داده شده. مرجح. (فرهنگ فارسی معین). پسندیده. (ناظم الاطباء). پسندآمده: مخصوص گردانید او را به رسمهای برگزیده. (تاریخ بیهقی ص 308). و رجوع به گزیده شود